کلوپ دختران
اطلاعات: نام رمان:یک اس ام اس نویسنده:aram -anid منبع:bookmarket2012.blogfa.com یه تیکه از رمان: ساکت شدم.دیگه گریه هم نمی کردم.داشتم فکر می کردم اگه من بودم چی کار می کردم؟اگه من بودم بایه همچین آدمی ازدواج می کردم؟فکر کنم... _"آره ازدواج می کردم.اگه واقعا دوسش داشته باشم حاضرم باهاش ازدواج کنم.چون معتقدم یه لحظه زندگی کردن با ادمی که دوسش دارم می ارزه به یه عمر زندگی کردن با کسی که نمی فهممش و دوسش ندارم.همون چند لحظه برای تمام عمرم کافیه.من می تونم با خاطرات همون چند لحظه زندگی کنم.در ضمن تو مجبور نیستی بگی که مریضی." مهران داشت می خندید.بعد گفت:"اولا که تو دیوونه ای که این حرفو میزنی.درسته.الان یه چیزی میگی ولی اگه تو شرایطش قرار بگیری یه جور دیگه عمل میکنی.دوما یعنی چی مجبور نیستم بگم که مریضم؟یعنی از اول زندگی دروغ بگم؟زندگی ای که با دروغ شروع بشه فایده ای نداره." _"نمی گم که دروغ بگو،میگم همه چیزو نگو یعنی یکم پنهان کاری کن." مهران:"نه سوگند خانم نمیشه.من همچین زندگی ای رو نمی خوام." خوب نظر یادتون نره چااو
نظرات شما عزیزان:
خوب بود
بدو بیا وبم پست جدید زدم
پاسخ:مگه رمانو خوندی؟؟؟باچه الان میام ببخشید چند وقت نبودم
پاسخ:حتما الان میام
قالب ساز آنلاین |